نوشته شده توسط : مهیار

 

تو خودت یه فکری کن

دل من مونده اسیر

خودمم نمی دونم.این چه دل بستنیه

خودمم نمی دونم. دلیل این کارا چیه

تو به من بگو چرا؟دلم عاشقت شده

شایدم جوابشو تو می دونی

شایدم شگردته

آدمارو عاشق خودت کنی

بعدم اونارو ول کنی

ولی نه .دل تو اینکاره نیست

شایدم نمی خوای و همه عاشقت  می شن

هرچی هست زیر سر اون چشات

هر چی هست به خاطر اون نگاته

واسه قشنگی اون حرفاته

که به موقع جدی و به جای خود شوخی داره

خلاصه هرچی که هست :

دل من بد جوری عاشقت شده

انقدر بد جوری که

دیگه خوب و بد حالیش نیست

دیگه آبرو حالیش نیست

تو خودت یه فکری کن

بلکه چاره ای پیدا بکنی

چونکه من وقتی می خوام فکری کنم

فقط اون صورت تو می آد توی ذهن و دلم

همه چیزم شده تو. همه کارم شده تو

نمی دونم دیگه حتی خوب می شم

یا که تا آخر عمر همینجوری می مونم

ولی دوست دارم تو خودت بیای و درمونم کنی

تو اگه بیای جلوی چشام

همه دردای من چاره می شه

دیگه اونوقت بند دل پاره می شه

دیگه اونوقت من می شم :

عین بچه ی گمشده ای

که باباش رو می بینه

بغض دیرینه من می ترکه

اشکای بی ثمرم جاری می شه

می شم عین کسی که :

پراز خستگی و خوشحالیه

جون هر کی دوست داری

منو منتظر نذار

جات اینجا خیلی خالیه

 



:: موضوعات مرتبط: تو خودت یه فکری کن , ,
:: بازدید از این مطلب : 408
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 بهمن 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد